مبارزه با استکبار برنامه دین است | تفکر حسینی زیر بار ظلم نمی رود
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، در شب شهادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، چهارمین اجلاسیه «مجاهدان در غربت»، با پیام حضرت آیت الله جوادی آملی، در شهرستان دامغان برگزار شد.
آیت الله العظمی جوادی آملی در پیام خود به این اجلاسیه که با حضور بیش از۱۸۰ اندیشمند و فرهیخته از ۳۸ کشور جهان برگزار شد، بیان داشت: حضرت سید الشهدا نفرمود ما با یزید بیعت نمیکنم؛ فرمود: «مِثْلِی لَا یبَایعُ مِثْلَ یزید بن معاویة»؛ فرمود هر کس آزاداندیش است، حسینی فکر میکند؛ مثل من فکر میکند، زیر بار ظلم نمیرود.
وی ادامه داد: امروز هم همینطور است، امروز کسی که حسینی فکر میکند؛ نه آمریکا را، نه آن معامله قرن را، نه صهیونیست را، هیچ کدام را تحمل نمیکند. تا ظهور حضرت این اصل حاکم است؛ یعنی کسی که حسینی فکر میکند زیر بار ظلم نمیرود. این که امام(رضوان الله علیه) فرمود: انقلاب مدیون کربلاست، پیروزی این نهضت به برکت کربلا و قیام حسین بن علی بن ابیطالب است، همین است.
متن کامل پیام به شرح زیر است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجوركم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَینِ(علیه السلام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ(علیه الصلاة و علیه السلام)».[1]
مقدم شما فرهیختگان و نخبگان را گرامی میداریم و برنامه شما که درباره گرامیداشت مجاهدان و مهاجران در غربت برگزار میشود، ارج مینهیم. از ذات أقدس الهی مسئلت میکنیم هدف والای شما که تعظیم مقام ولایت و امامت وجود مبارک امام رضاست و در سایه آن گرامیداشت مقام شهدا عموماً و شهدا و مجاهدان و مهاجران در غرب خصوصاً هست ارج مینهیم.
در مراسم سالار شهیدان دو جمله گفته میشود: یکی اینکه «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجوركم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَینِ»، که این درخواست اجر و مسئلت پاداش برای مصیبتزدههاست که ما هم مصیبت دیدهایم. بخش دوم دعا و درخواست است که ذات أقدس الهی ما را خواهان خونبهای حسین بن علی قرار بدهد: «وَ جَعَلَنَا وَ إِیاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ». این جمله دوم ابدی است؛ یعنی تا زمان ظهور حضرت هست. از خدا میخواهیم که خونبهای حسین بن علی را ما بگیریم.
شهدای ما عموماً و شهدا و مهاجران و مجاهدان در غربت خصوصاً و عزیز ما حججی بالأخص به این ندا پاسخ دادند. این ندا وظیفه ما را مشخص میکند که ما از یک سمت باید بنالیم و گریه کنیم و عزاداری کنیم و ماتم اقامه کنیم و از طرفی دیگر سلاح را از دوش نگذاریم و با بیگانهها بجنگیم و استکبار را به زانو در بیاوریم، این شعار رسمی ماست. این برنامه دینی رسمی ماست. ما درباره مصیبتزدهها میگوییم خدا به شما صبر بدهد و اجر بدهد؛ اما درباره بازماندگان کربلا یعنی عموم شیعهها گذشته از خواستن اجر و درخواست پاداش، درخواست قیام، حماسه، انقلاب، مبارزه، مجاهدت و مهاجرت میخواهیم. این دعای رسمی یعنی رسمی ماست که «وَ جَعَلَنَا وَ إِیاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ»؛ این اصل اول.
اصل دوم آن است که زینب کبری(سلام الله علیها) و سایر بازماندگان در کربلا گریه کردند. در کوفه و شام وقتی تنها میشدند گریه میکردند؛ اما در مجلس کوفه و در مجلس شام آن سخنرانیهای حماسی را داشتند و گریه نکردند، یک؛ بعد هم فرمودند: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلاً»،[2] این دو. سخنان زینب کبری طبق بیان نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) که فرمود: «أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَةٍ»[3] این سخن تفسیر میخواهد، تعلیم میخواهد. نه تعلیم این سخن مقدور هر کسی است نه تفسیر آن. زینب کبری که امام سجاد درباره او میگوید: تو بدون معلم عالمه شدی؛ یعنی نگار مکتب نرفتهای که عالم شدی. این بانوی مکرّمه در آن جلسه رسمی کوفه فرمود: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلاً»؛ به ما در کربلا خیلی خوش گذشت. ما هیچ ضعفی ندیدیم، نقصی ندیدیم، عیبی ندیدیم، دردی ندیدیم. ما جز زیبایی چیزی دیگر ندیدیم. این کلام، کلام یک فرد عادی نیست. تا پشتوانه قرآنی نداشته باشد و تا پشتوانه نبوی و علوی نداشته باشد، این بانو دهن باز نمیکند، نمیفرماید که به ما در کربلا خیلی خوش گذشت. نفرمود «رأیت جمیلا»! خوب بود؛ فرمود جز خوبی چیزی ندیدیم. آن آتش زدن خیمهها خیلی خوب بود، آن گوشواره کشیدنها خیلی خوب بود، آن تاخت و تاز اسب خیلی خوب بود؛ این یعنی چه؟
سخنان زینب کبری پشتوانه قرآن کریم دارد. ذات أقدس الهی در قرآن کریم درباره اینگونه از شهدا که به یاری دین برخاستند؛ البته در ضمن حمایت از دین، مملکت هست، آزادی هست، امنیت هست، اقتصاد هست که باید باشد، اینها فروعات است؛ عمده صیانت مذهب است. اگر کسی بداند بیگانگان با دین چه کردند و چه تصمیمی داشتند و نهضت سالار شهیدان در کربلا چه بوده است، حرف زینب کبری را میزنند که به ما خیلی خوش گذشت. با اینکه زین العابدین در شام به اسارت رفته بود، دستش بسته بود، یکی از شامیان به طعنه به زین العابدین گفت: «مَنْ غَلَب»، چه کسی پیروز شد؟ فرمود: ما، «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم»؛[4] اگر خواستی بفهمی که چه کسی پیروز شد، دست بسته مرا نگاه نکن. هنگام نماز که شد اذان و اقامه بگو، در اذان و اقامه نام مبارک پیغمبر را میبری؛ ما رفتیم این نام را زنده کردیم و برگشتیم. مگر نبود که معاویه وقتی مؤذن در مأذنه شهادت به رسالت پیغمبر داد، معاویه اظهار تأسف کرد، گفت تا این نام هست ما نمیتوانیم حکومت کنیم؟ ما رفتیم این نام را زنده کردیم و برگشتیم. مگر یادتان نیست که علی بن ابیطالب(علیه صلوات الله) در نامهای که برای مالک اشتر مصر نوشت، فرمود: مالک! «فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ كَانَ أَسِیراً فِی أَیدِی الْأَشْرَارِ یعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیا»؛[5] فرمود اینکه دست مرا بستند و من سقیفه را امضا کردم و غدیر را کنار گذاشتم، برای این بود که اول اینها دهن قرآن را بستند. این سخن نورانی علی بن ابیطالب است در عهدنامه مالک. فرمود مالک! اینها اول قرآن را، دین را، سنت پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) را به اسارت گرفتند، وقتی دین اسیر اینها شد، قرآن اسیر اینها شد، من بخواهم به آیه ﴿الْیوْمَ أَكْمَلْتُ﴾[6] تمسک کنم، اینها به سود خود تفسیر میکنند. ﴿أَتْمَمْتُ﴾ تمسک کنم، اینها به سود خود تفسیر میکنند. قرآن اسیر به میل آنها سخنگوی آنهاست، به میل آنها حرف میزند. این صریح بیان علی بن ابیطالب است که فرمود اینها قرآن را اسیر کردند، بعد دست مرا بستند، من سقیفه را امضا کردم.
زینب کبری فرمود: ما قرآن را از اسارت به درآوردیم، دست علی را باز کردیم، غدیر را زنده کردیم، سقیفه را کوبیدیم و برگشتیم. وظیفه ما این است و اگر از حججی(رضوان الله تعالی علیه) و دیگر مجاهدان و مهاجران و شهدا بپرسید، میگویند: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلاً»؛ به ما خیلی خوش گذشت. ما کمتر از این بیندیشیم عوامی است. با عوامی نمیشود دین را تبلیغ کرد. با عوامی همین است که میبینید؛ بخواهید دست علی بن ابیطالب را باز کنید؛ باید بفهم، محقق، متحقق، عمیق، عالم باشید. غیر از این نمیشود. دست علی وقتی بسته شد، ذو الفقار بسته است، درِ خیبر گشوده نمیشود، خندقیها پیروز هستند. این صریح بیان علی در نهجالبلاغه است که «فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ كَانَ أَسِیراً فِی أَیدِی الْأَشْرَارِ». طلیعه آن البته در زمان خود پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) بود که منافقین پیدا شدند. این منافقین مخفیانه با دین مبارزه کردند، بعد از رحلت آن حضرت علناً مبارزه کردند، قرآن را به میل خود، سنت را به میل خود تفسیر میکردند، دست مبارک حضرت امیر را بستند، سقیفه را حاکم کردند، معاویه را به جای علی بن ابیطالب نشاندند، حالا میخواهند یزید را به جای حسین بن علی بنشانند که حضرت سید الشهدا نفرمود ما با یزید بیعت نمیکنم؛ فرمود: «مِثْلِی لَا یبَایعُ مِثْلَ یزید بن معاویة»؛[7] فرمود هر کس آزاداندیش است، حسینی فکر میکند؛ مثل من فکر میکند، زیر بار ظلم نمیرود. امروز هم همینطور است، بیان حسین بن علی همینطور است. امروز کسی که حسینی فکر میکند؛ نه آمریکا را، نه آن معامله قرن را، نه صهیونیست را، هیچ کدام را تحمل نمیکند. اگر حضرت فرموده بود من با یزید بیعت نمیکنم شاید فکر میکردند که مخصوص خود اوست. حضرت فرمود: «مِثْلِی لَا یبَایعُ مِثْلَ یزید بن معاویة»، تا ظهور حضرت این اصل حاکم است؛ یعنی کسی که حسینی فکر میکند زیر بار ظلم نمیرود. این است که امام(رضوان الله علیه) فرمود: انقلاب مدیون کربلاست، پیروزی این نهضت به برکت کربلا و قیام حسین بن علی بن ابیطالب است، همین است.
در قرآن کریم خدای سبحان در سوره مبارکه «بقره» فرمود به اینکه ﴿لاَ تَقُولُوا لِمَن یقْتَلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لَكِن لاَ تَشْعُرُونَ﴾[8] مبادا بگویید اینها مردهاند! اینها زندهاند؛ ولی شما احساس نمیکنید. به خانوادهها و بازماندگان شهدا و مصیبتزدهها هم در سوره «بقره» فرمود: ﴿الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ ٭ أُولئِكَ عَلَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ﴾،[9] فرمود کسانی که مصیبت دیدهاند و بگویند: ﴿إِنَّا لِلَّهِ﴾ و صابر باشند، صلوات خدا بر آنهاست؛ این کم مقامی نیست!
اما چطور زینب کبری فرمود به ما خوش گذشت؟ برای اینکه در سوره مبارکه «آلعمران» ذات أقدس الهی فرمود: ﴿وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُون ٭ فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ﴾؛[10] فرمود مبادا خیال کنید شهید مرده است! شهید «عند رب» است و «عند الله»ی است و علوم لدنّی هم بهره اوست. اگر یک انسان نزد خدا برود، «عند ربه» بشود، «لدی الله» بشود، آنچه یاد میگیرد علم لدنّی است. علم لدنّی علمی نیست؛ نظیر فقه و اصول و فلسفه و کلام، یک علم خاص باشد. همه این علوم را اگر انسان از نزد استاد فرا بگیرد یا از کتاب بخواند دیگر علم عادی است و اگر علوم را همین معارف را نزد خدا «لدُن یعنی لدُن»، «عند یعنی عند» اینها با هم فرق دارد، دقیقترش آن لدُن است؛ اگر نزد خدا یاد بگیرد، میشود علم لدنّی. شهید لدنّی است، «عند ربه» است، خوشحال است، خدا به او مژده میدهد، روزی عطا میکند، از حسین بن علی در عصر عاشورا خوشحالتر کسی در روی زمین نبود. این بیان سوره مبارکه «آلعمران» است. فرمود این مادامی که در زمین است، زیر سُم اسب است؛ اما وقتی که روح مطهرش از بدن جدا شد، نزد ماست، مهمان ماست، آنچه ما به او عطا میکنیم، او ارتزاق میکند. وقتی خدا بفرماید حسین بن علی خوشحال است، ﴿فَرِحینَ﴾، زینب کبری هم میفرماید: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلاً».
این دید کجا، آن مرثیه کجا! لذا زینب کبری در کمال متانت، در حضور امام زمانش، در حضور ولی عصرش، در حضور امام سجاد فرمود: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلاً». خود زینب کبری(سلام الله علیه) منزهتر از آن بود که ـ خدای ناکرده ـ حرف غیر علمی بزند، آن هم در مجلس رسمی، در پیشگاه امام زمانش. امام زمانش وجود مبارک امام سجاد بود، در حضور امام سجاد فرمود به ما خیلی خوش گذشت: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلاً»، چون در سوره «آلعمران» فرمود شهید خوشحال است، نزد خداست و آنجا روزی میخورد؛ منتها یک توقعی هم دارد، دیگران به فکر خودشان هستند، شهید مخصوصاً مهاجر و مجاهد در غربت، او یک انتظار دیگری دارد.
در همان سوره مبارکه «آلعمران» ارتباط تنگاتنگ شهید را با ما بیان میکند؛ ولی وظیفه ما هم این است که این رابطه را قطع نکنیم. شهید که زنده است، شهید که خوشحال است، شهید همانطوری که در زمان حیاتش احساس مسئولیت میکرد، آنجا هم احساس مسئولیت میکند. خدای سبحان در سوره «آلعمران» فرمود اینها که شهیدند، خوشحالاند و روزی الهی نصیبشان میشود، اینها ﴿یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِم﴾،[11] کسانی که در دنیا هستند، سه گروهاند: یک عده نظیر حججیها و سایر شهدا رحلت کردند و به مقصد رسیدهاند. یک عده راهیان راه این شهداء هستند، یک عده ـ متأسفانه ـ واقع متوقف هستند. در قرآن کریم فرمود شهدا با آنهایی که متوقفاند و ایستادهاند و جامدند، کاری ندارند. آنها که در راه شهدا و شهیدان حرکت میکنند، شهدا از ذات أقدس الهی مژده میخواهند: ﴿یسْتَبْشِرُونَ﴾ هستند، میگویند اینها که راهی ما هستند، کجا هستند؟ کمکشان بکنید که زودتر به مقصد برسند: ﴿وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِم﴾. این «باء» را جدا کنید ﴿الَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِم﴾ به اصطلاح ادبیان عدم ملکه است؛ یعنی کسی که راه نیفتاد میگویند او متوقف است، ساکن است. کسی که راه افتاد و واصل شد، این به مقصد رسیده است. گروه سوم کسانی هستند که راهی راهاند؛ ولی در بین راه هستند و هنوز به مقصد نرسیدند. اینها که راهی راه هستند، متحرّک هستند، پویا هستند، در بین راه هستند، هنوز به مقصد نرسیدند، به اینها میگویند: ﴿الَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِم﴾، ما هم در ادبیات فارسی مسافرانی که در بین راه هستند، میگوییم هنوز نرسیدند. شهدا میگویند خدایا آنها که در بین راهاند، هنوز نرسیدند، به آنها کمک بکن! مژده بده که در چه حالتی هستند؟ ﴿وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِم﴾.
شهید حججیها ما را فراموش نمیکنند، یک؛ متوجهاند که ما در کجا هستیم، دو؛ از خدای سبحان مسئلت میکنند که ما را یاری کنند، سه؛ که راه اینها را ادامه بدهیم، هدف اینها را احیا کنیم و مانند آن، چهار. این چه سروری بالاتر از این. اگر در سوره «آلعمران» فرمود: شهدا خوشحال هستند، اگر فرمود: از خدا مژده میخواهند؛ کسی مژده میخواهد که مسرور باشد و اگر کسی به یاد دیگران هست، معلوم میشود اینها زندهاند، خوشحالاند، روزی میخورند و مژده میطلبند، از این زیباتر چیست!؟ پس اگر زینب کبری(سلام الله علیها) فرمود: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلاً»، ریشه قرآنی، منبع قرآنی، مبدأ قرآنی، بارگاه قرآنی دارد که امیدواریم ذات أقدس الهی به برکت شهادت سالار شهیدان حسین بن علی(علیه افضل صلوات المصلین) و صبر زینب کبری(سلام الله علیها) و همچنین سایر بازماندگان اهل حرم و همچنین تلاش و کوشش مجاهدان و مهاجران در وطن و در غربت همه اینها را ذات أقدس الهی به أحسن وجه بپذیرد.
امر فرج ولی خود را تسریع بفرماید.
نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما را در سایه آنها حفظ بفرماید.
روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولیایش محشور بفرماید.
خطر بیگانگان را به استکبار و صهیونیسم برگرداند.
اقتصاد مملکت، امنیت مملکت، آرامش مملکت، آسایش مملکت، ازدواج جوانها، زدودن غده بدخیم طلاق، همه را به برکت نهضت سالار شهیدان از کشور اسلامی ختم به خیر بفرماید.
پایان امور همه را ختم به خیر بفرماید.
و از شما بزرگوارانی که در این صحنه شرکت کردید و برگزاری این صحنه با عظمت و با شکوه به عهده شما بود، از تکتک شما حقشناسی میکنیم و ذات أقدس الهی به فردفرد شما و بازماندگان شهدا، مخصوصاً بازماندگان شهید حججی،آن غفران و رحمت و روح و ریحان را مرحمت کند.
پایان امور همه را به خیر و سعادت ختم بفرماید.
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. مصباح المتهجد، ج2، ص772.
[2] مثير الأحزان، ص90.
[3] بحار الأنوار(ط _ بيروت)، ج45، ص164.
[4] الامالي(للطوسي)، ص677.
[5] نهج البلاغة (للصبحي صالح)، نامه53، ص435.
[6] سوره مائده، آيه3.
[7] بحار الأنوار(ط ـ بيروت)، ج44، ص325.
[8] سوره بقره, آيه154.
[9] سوره بقره, آيات156 و 157.
[10] سوره آلعمران، آيات169 و 170.
[11]. سوره آلعمران, آيه170.